50 مطلب آخر
حقوق بیماران : ۰۰۰ میلیون به حسابم بریز تا بیمارتو عمل کنم

بسیار با ادب و احترام می‌گوید: من علاوه بر پول بیمارستان .... میلیون دیگر هم می‌گیرم و تو که عزیز بیمارت از همه دنیا برایت مهمتر است می مانی که چه کنی؟     . . . . .     وارد مطب که می‌شوی قدم‌هایت را آرام و آهسته برمی‌داری که یک موقع زیاد سر و صدا زیاد نکنه. آخر، سکوت زیادی فضای مطب را فراگرفته و تو که با هزار زحمت از دکتر وقت گرفتی با کمال ادب به خانم منشی اعلام حضور می‌کنی تا بالاخره اجازه ورود به اتاق را می‌یابی    . . . . . .     پس از انجام معاینه و دیدن آزمایشها و پس از وقت‌دادن برای عمل جراحی اینجای کار با این جملات آغاز می‌شود؛ جملاتی ظاهراً بااحترام اما مملو از نوعی بی‌احترامی " ببخشید این نکته را هم باید خدمت شما عرض کنم که پولی که بیمه تکمیلی به من می‌دهد از طرف بیمارستان کم است. من .... میلیون دیگر هم می‌گیرم."     . . . . . .     حتی گاهی اوقات خیلی با کلاس می‌شود: البته این را هم بگویم که شما نمی خواهد از ایتدا این پول را بپردازید بعد از اینکه عمل تمام شد در حساب بریزید    . . . . . .     این جملات جملاتی است که از زبان پزشک برای عمل جراحی بیرون آمد. عملی که شاید جراحان دیگر هم بتوانند انجام بدهند اما از آنجایی که عمل مهمی است و به تو گفته اند که اگر پیش دکتر دیگری بروی ممکن است، آسیب ببینی. در این شرایطی قرار می‌گیری که راضی می شوی هر چی پول داری بدی تا عزیزت زنده از زیر تیغ جراحی بیرون بیاد    . . . . . . 

جهت رویت متن کامل این مطلب  ٬ میتوانید بر روی کلمهء   ادامه متن در كادر زير کلیک فرمائید :   

تحلیل ما

متن کامل

۰۰۰ میلیون تومان به حسابم بریز تا بیمارت را عمل کنم
.
.
 بسیار با ادب و احترام می‌گوید: من علاوه بر پول بیمارستان .... میلیون دیگر هم می‌گیرم و تو که عزیز بیمارت از همه دنیا برایت مهمتر است می مانی که چه کنی؟
.
وارد مطب که می‌شوی قدم‌هایت را آرام و آهسته برمی‌داری که یک موقع زیاد سر و صدا زیاد نکنه. آخر، سکوت زیادی فضای مطب را فراگرفته و تو که با هزار زحمت از دکتر وقت گرفتی با کمال ادب به خانم منشی اعلام حضور می‌کنی تا بالاخره اجازه ورود به اتاق را می‌یابی.

پس از انجام معاینه و دیدن آزمایشها و پس از وقت‌دادن برای عمل جراحی اینجای کار با این جملات آغاز می‌شود؛ جملاتی ظاهراً بااحترام اما مملو از نوعی بی‌احترامی " ببخشید این نکته را هم باید خدمت شما عرض کنم که پولی که بیمه تکمیلی به من می‌دهد از طرف بیمارستان کم است. من .... میلیون دیگر هم می‌گیرم."

حتی گاهی اوقات خیلی با کلاس می‌شود: البته این را هم بگویم که شما نمی خواهد از ایتدا این پول را بپردازید بعد از اینکه عمل تمام شد در حساب بریزید.

این جملات جملاتی است که از زبان پزشک برای عمل جراحی بیرون آمد. عملی که شاید جراحان دیگر هم بتوانند انجام بدهند اما از آنجایی که عمل مهمی است و به تو گفته اند که اگر پیش دکتر دیگری بروی ممکن است، آسیب ببینی. در این شرایطی قرار می‌گیری که راضی می شوی هر چی پولداری بدی تا عزیزت زنده از زیر تیغ جراحی بیرون بیاید.

* پس حق بیمه های تکمیلی که عمری ریختیم به چه درد می‌خورد؟

احمد رضا بایسته که مدتی است همسر خود را به دلیل مشکلات زنانه از این پزشک به آن پزشک می‌برد تا بالاخره یک نفر بتواند درد همسرش را تشخیص دهد می‌گوید: همسرم مشکل سنگ کلیه داشت که البته به همراه آن مشکل کیست هم داشت که این دومی را دکتر نتوانست تشخیص دهد و همسرم مجبور شد 45 روز دواهای این پزشک را مصرف کند و به همین خاطر بسیار لاغر و نحیف شده است.

وی می افزاید: بالاخره یکی از دوستان به من پیشنهاد داد که پیش یک پزشک دیگر بروم که خوشبختانه او توانست درد همسرم را تشخیص بدهد و من از او متشکرم اما وقتی حرف از عمل جراحی به میان آمد به من گفت که من علاوه بر پولی که بیمارستان به من می‌دهد .... میلیون تومان هم می‌گیرم که شما باید به حساب شخصی من بریزید.

بایسته که زندگی خود را از راه کارمندی می‌گذارند می‌گوید: مگر من چقدر حقوق می‌گیرم که این‌قدر به این دکتر بدهم؟ تازه مگر من چند سال نیست که حق بیمه تکمیلی می‌پردازم. پس این پولهایی که دادیم به چه درد می‌خورد؟

*حداقل چند ساعت به من فرصت دهید

شهروند دیگری می گوید: با استرس فراوان پسرم را به یک بیمارستان خصوصی رساندم. تصادف کرده بود؛ دکتر گفت که باید زود عمل شود و اگر دیر کنی امکان دارد  برنگردد.

وی اضافه کرد: من هم با قدرت گفتم آقای دکتر همین الان اگر می‌شود عملش کنید که در پاسخ شنیدم باشه اما باید 3 میلیون تومان به حسابم بریزی.

او می افزاید: بهت‌زده شده بودم. در آن موقع شب چه کسی را پیدا کنم؟ از کجا پول گیر بیاورم؟ دنیا دور سم می‌چرخید ولی انگار مرغ یک پا داشت.

اصرار کردم که من پول بیمارستان را می‌دهم بیمه هم هستم ولی فایده‌ای نداشت. ناچار قبول کردم ولی از او خواستم که حداقل چند ساعت به من فرصت دهد که خدا رو شکر قبول کرد... .

این درد دل‌ها و خیلی از درد دل‌های دیگر حرف‌های مردمی است که از روی ناچاری مجبورند پول به حساب پزشکان بریزند. پولی که به گفته پزشکان حقشان است اما... .
شاید چنین رفتارهایی از همه پزشکان سر نزد اما آن قدر هست که رسیدگی مسئولان را طلب کند.

هنوز صدای لرزانش در گوشم هست که «خدا نکنه تو این دوره زمونه پایت به بیمارستان باز بشه».
.
منبع: فارس

منبع : تاریخ : ۱۳۹۰/۹/۱۲ تعداد بازدیدکنندگان : 4839

مطالب مرتبط

برچسب ها

ارسال نظر

عنوان
متن
 
آمار بازدیدها

بازدید امروز : 1848
بازدید دیروز : 3384
بازدید این ماه : 16396
بازدید امسال : 82907
بازدید کل : 36449980

نظرسنجی

سوالی برای نظر سنجی وجود ندارد
نظرات سایرین  |  آرشیو نظرسنجی

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه مهندس اردلانی می باشد.
طراحی سایت و بهینه سازی سایت هخامنش